Montag, 1. August 2011

خرداد و گناه مقاومت دربرابر خشونت . قسمت پنجم/چه باید کرد؟

 

 

انتخابات ریاست جمهوری

دوشنبه، ۰۳ مرداد ۱۳۹۰ / ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۱
۳۰خرداد و گناه مقاومت دربرابر خشونت
(۵)
۱۴دی ـ خمینی درباره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد: «بنا ندارم کسی را رد یا تاٌیید کنم».
ـ عصر روز ۱۵دی, شماری از اعضا و رهبران سازمان مجاهدین در یک مصاحبه مطبوعاتی در دفتر مرکزی این سازمان, مسعود رجوی, «عضو کادر رهبری مجاهدین» را به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردند. در این مصاحبه مطبوعاتی موسی خیابانی, ازجمله گفت: «... ما بعد از دقتّها و بحثهای کافی و بعد از بررسی همهجانبه امر... تصمیم گرفتیم در انتخابات ریاست جمهوری, فعالانه, شرکت کنیم و بدیهی است که با همین دیدگاه از انتخابات مجلس شورا نیز استقبال خواهیم کرد...»
مسعود رجوی در این کنفرانس مطبوعاتی, «سرخطِ برنامه های انتخاباتی» خود را بیان داشت:
 «ـ تشکیل شوراهای مردمی برای اداره امور مختلفِ سیاسی و اقتصادی؛
   ـ ... استقلال, تمامیت ارضی و تاٌمین حاکمیت مردم  ایران بر سرنوشتشان؛
ـ تضمین آزادی کامل عقیده, بیان, قلم, مطبوعات, احزاب و کلیه اجتماعات سیاسی و صنفی, با هر عقیده و مرام؛
ـ تاٌمین حقوق ملیتها...
ـ تضمین شرایط و حقوق اقتصادی و اجتماعی و سیاسیِ مساوی برای زنان  و مردان کشور؛
ـ استقرار مساوات اسلامی میان شیعیان و برادران اهل تسنّن و رفع تبعیض بین کلیه اَتباع ایران, اعمّ از تشیّع و تسنّن و سایر مذاهب و ادیان توحیدی؛
ـ زمین برای دهقان, کار برای کارگر؛
ـ تاٌمین حق کار, مسکن, معیشت, آموزش و بهداشت برای عموم مردم...
ـ مبارزه با هرج و مرج و تاٌمین آسایش اجتماعیِ همه مردم...» (مجاهد, شماره ۱۸, ۱۸دی ۱۳۵۸).

«پیام مجاهدین»
۱۸دی۵۸ ـ سازمان مجاهدین در پیامی به «تمام نیروهای انقلابی», «برخورد هرچه فعالترِ در انتخابات ریاست جمهوری» را «یک ضرورت مُبرَم انقلابی» دانسته و «... از تمام خلق, از تمام نیروهای انقلابی و  از تمام اعضا و هواداران خود» خواست «تا با همان شور روزهای شکوهمند گذشته», «در این مبارزه عادلانه شرکت کنند». و تاٌکید کرد که «در این صورت, هیچ قدرت مخرّبی نخواهد توانست استمرار حیات سیاسی و سازمانی نیروهای انقلابی را برآشفته و تهدید کند. این, هم ضامنی است برای بقا و رشد نیروهای انقلابی و هم ضامنی برای استمرار کل انقلاب و مصونیّت آن از بیماریهای انحرافی و ارتجاعی ...» (مجاهد, شماره ۱۸, ۱۸دی۱۳۵۸).
جبهه مبارزه باارتجاع
«یکی از هدفهای مهم مجاهدین از جمله شخص مسعود رجوی این بود که بتوانند یک محور آزادیخواه و مترقی را در مقابل خمینی شکل دهند, برای این که بتوانند دربرابر نیروی عظیمی که خمینی به راه انداخته بود و با چماقداری و سرکوبیِ مخالفان کارش را پیش میبرد, ایستادگی کنند. با معرفی مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری، مجاهدین از حمایت کلیهٌ نیروهای مترقی و ملیتها و اقلیتهای قومی و مذهبی و مردم آزادیخواه برخوردار می‌ شوند و در مرکز ‌ثِقل یک جبههٌ ضدارتجاعی قرار می‌ گیرند. با حمایت اقشار وسیع مردم در سراسر ایران از مسعود رجوی، برای نخستین ‌بار پایگاه گسترده مردمی مجاهدین عینیّت یافت و برای همگان آشکار شد که در یک شرایط بالنّسبه دموکراتیک و در یک انتخابات آزاد، مجاهدین چگونه پیش خواهند رفت و ارتجاع چگونه در برابر مجاهدین, گام‌به ‌گام, مجبور به عقب ‌نشینی و شکست خواهد شد... در فاصلهٌ بسیار کوتاهی، احزاب، سازمانها و گروهها و شخصیتهای مترقی، اقلیتهای قومی و مذهبی، طیف گسترده ‌یی از کارگران، دانشجویان، دانشگاهیان، معلمان، کارکنان و کارمندان مؤسسات مختلف و اصناف حمایت خود را از کاندیداتوری مسعود رجوی و برنامه اعلام‌شده او ابراز می‌ کنند. گذشته از احزاب و سازمانهای مختلف سیاسی, اعم از سراسری و منطقه ‌یی و اقلیتهای مذهبی، دهها انجمن و کانون معلمان، بیش از ۸۰ انجمن و کانون دانشجویی، بیش از ۱۵۰کانون و تشکّل کارگری، صدها انجمن دانش ‌آموزی، صدها شورا و انجمن محلی، ۵۰۰تن از اعضای هیأت علمی دانشگاههای ایران، صدها تن از اساتید دانشگاهها و مدارس عالی کشور و… سیاری از شخصیتها و اَقطاب اجتماعی، با ارسال تلگرام و با موضعگیری سیاسی، حمایت خود را از کاندیداتوری مسعود رجوی برای انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام می کنند» (۳۰خرداد بهروایت شاهدان, ص۷۸).
فتوای خمینی
۲۹دی۵۸ ـ خمینی به‌ رغم این‌ که گفته بود «بنا ندارم کسی را رد یا تاٌیید کنم» شخصا,ً دخالت کرد و فتوای حذف مسعود رجوی از کاندیداتوری را صادر نمود. این فتوا پس از آن صادر شد که تمام تلاشها و  «توطئه‌ ها»ی آشکار و پنهان «ارتجاع», چه «به شیوهٌ غیرمستقیم، از طریق کارگزاران و آخوندها و چماقداران و چه در صحنهٌ تبلیغات علیه کاندیدای نسل انقلاب», راه به جایی نبرده بود.
  پس از این فتوا، مجاهدین با صدور اطلاعیه ‌یی انصراف کاندیدای خود را از شرکت در انتخابات اعلام کردند. در این اطلاعیه پس از «تشکّر بی پایان» از همه کسانی که در این کارزار شورانگیز از کاندیدای «نسل انقلاب» پشتیبانی کرده, «به ویژه تشکّر انقلابی در قبال یکصد تن مجروح و صدها مضروب دیگری که در گوشه و کنار کشور ضمن تبلیغات به نفع ما صدمه دیده اند», چنین آمده است: «از همه هموطنان, به ویژه نیروهای انقلابی و هواداران خود, تقاضا می کنیم که حداکثر آرامش و بردباری انقلابی را نشان داده و خدای ناکرده به کوچکترین کاری که برخلاف موازین مردمی و انقلابی باشد, اقدام نکنند. به همین منظور, ما هیچ گونه راهپیمایی و یا تحصّن و اعتصاب و امثالهم را در این شرایط روا ندانسته و آرزومند برگزاریِ هرچه آرامتر انتخابات هستیم, به ویژه نسبت به توطئه گرانی که بخواهند با اقدامات هرج و مرج طلبانه دستاویزی به منظور رودررو قراردادن نهادهای مملکتی با مجاهدین و هواداران آنها فراهم کنند, هشدار داده و باز هم بر ضرورت متانت انقلابی تاٌکید می کنیم...»  (مجاهد, شماره ۲۰, ۲بهمن ۱۳۵۸).
«پیام به خلق»
۳۰دی ـ پیام مسعود رجوی به «کلیه نیروها و شخصیتهایی که از نامزدی او برای ریاست جمهوری حمایت کرده اند... »:   «...کاش می ‌توانستم شرط ادب به ‌جا آورده و از نزدیک از تک ‌تک شما سپاسگزاری کنم و دیده در دیده, شرح اشتیاق بدهم؛ اشتیاقی مردمی و انقلابی نسبت به آزادی کامل میهن و محو هرگونه ستم و زدودن جداییها …کاش می‌ توانستم تنها قطره ‌یی از دریای صمیمانه محبتها و اعتماد شما را پاسخگو باشم!… برای نخستین بار در تاریخ سازمانهای انقلابی ـ که دوران طاغوت را با نبرد مسلّحانه شهری سرکرده اند ـ با چنان استقبال مردمی مواجه می شویم که بیش از پیش مبیّنِ آمادگی خلقی قهرمان در ارتقا به مراحل نوین تکامل اجتماعی است و درست در همین نقطه است که بایستی خاضعانه به شما بگویم که اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌ یی داشته باشد، من نیستم. گرچه می دانم هیچ ‌یک از شما نیز با دیدگاه برد و باخت و اول و دوم شدن به ‌مسأله نمی ‌نگرید؛ اما منظورم از “بازنده ‌نبودن”، اتّکا به جوششی خلقی و چشمگیر از جانب بخشهای بسیار وسیعی از مردممان است که با آرمانها و حتی اعتراضات ما هم‌ عقیده و همگامند... متاٌسفم که عده یی ماجرای نامزدی ما را چه بد تعبیر کردند... حرفها زدند و دشنامها. آن هم نه در خَفا و پنهان و پوشیده, بلکه در ملاٌعام و مراسم جمعه و ایّام عزا! ... برچسب زندیق و منافق و ساواکی و اجنبی پرست زدند و گاه خواستار اعدام شدند. صدها تن از خواهران و برادرانم مجروح و مضروب شدند ... از فردفرد شما تمنّای حداکثر بردباری و خویشتنداری انقلابی را در این شرایط حسّاس دارم. امر انقلاب، بیش از پیش نیازمند صبوری ‌است. مسئولیتی بس عظیم در قبال خدا و سرنوشت خلق، فارغ از هر تمایل هرج و مرج‌ طلبانه، که تا وقتی به مسدود‌‌ناشدن طُرق معقول و قانونی امید می ‌رود با حداکثر متانت و مسالمت همراه است...» (مجاهد, شماره ۲۰, ۲بهمن ۱۳۵۸).
«حمله سراسری ارتجاع»
۲بهمن ـ مجاهد, شماره ۲۰ ـ «حمله سراسری ارتجاع به مراکز و هواداران مجاهدین خلق بعد از نامزدیِ ریاست جمهوری آقای مسعود رجوی»: «... آنان از همان آغازِ اعلام کاندیداتوری برادرمان مسعود رجوی, چاپخانه های عریض و طویلشان را به کار انداخته و با چاپ و انتشار اعلامیه های وَقیحانه و شرم آور سعی کردند چهره پاک و انقلابی برادرمان مسعود رجوی را خَدشه دار کنند... آنها... به وسیله روزنامه هایشان و با استفاده از تریبونهای غَصبی و سوء استفاده از تجمّعات مذهبی و احساسات پاک مذهبی مردم و هم چنین وسایل ارتباط جمعی ازقبیل رادیو و تلویزیون, حملات ناجوانمردانه خود را شدّت بخشیدند... با یک حرکت سیستماتیک در تهران و شهرستانها به مراکز مجاهدین حمله کردند و از هیچ عمل ارتجاعی فروگذار نکردند... [به عنوان نمونه] حمله بهمرکز امداد پزشکی مجاهدین در تهران در ۲۸دی ۵۸, که در آن حدود ۱۰نفر از مجاهدین مجروح شدند...»
سازمان مجاهدین در اطلاعیهیی به تاریخ ۵بهمن۵۸,  از «شهادت عباس عمّانی, اولین شهید سازمان در فاز سیاسی, بهدست اوباش چماقدار» خبرداد که در روز جمعه ۲۸دیماه, که در حوالی ابتدای جاده ساوه مشغول چسباندن پوسترهای تبلیغاتی مسعود رجوی, کاندیدای مجاهدین بود, جُمجُمه اش را شکستند و او را به شهادت رساندند...»
حمله چماقداران به مرکز امداد پزشکی مجاهدین
در شامگاه ۷بهمن, چماقداران با پشتیبانی پاسداران مسلّح, باردیگر به مرکز امداد پزشکی مجاهدین در تهران یورش بردند. روز ۸بهمن, موسی خیابانی در یک مصاحبه مطبوعاتی در مرکز امداد پزشکی مجاهدین گفت‌: «...در این یکسال ما, به ‌کرّات, در مراکزمان، در ضمن مراسممان و در انجمنهای هوادار سازمان و از جمله در همین مرکز امداد... بارها مورد حمله و هجوم قرار گرفته‌ ایم. تا این‌که دیشب در این ‌جا با یک هجوم مسلّحانه‌ و واقعاً وحشیانه, رو به ‌رو شدیم و شما اکنون جای تیرها و اثرات گلوله ‌ها را می ‌بینید… ما در برابر این حملات ناجوانمردانه و پی ‌درپی همواره تلاش کرده‌ ایم صبر و بردباری داشته باشیم، چرا که ما یک نیروی مسئول هستیم، ما مصالح و منافع انقلاب را در نظر داریم و آنها را رعایت می ‌کنیم، سعی ما این بوده است که به اقدامات متقابل و کور متوسّل نشویم و واکنشهای متقابل انجام ندهیم. تنها یکسری اقدامهای سیاسی انجام دادیم، از جمله در هر مورد, مراتب را به مسئولان امر اطّلاع داده‌ ایم، با آنها در میان گذاشته‌ ایم، نامه نوشته‌ ایم، اعلامیه داده ‌ایم و از آنها درخواست کرده ‌ایم که به این مسأله رسیدگی کنند... و اخطار کردیم که با این مسأله برخورد جدّی بشود و اگر با این مسأله برخورد جدی نشود، ممکن است اتفاقات ناگواری بیفتد، کسی کشته بشود و متذکّر شدیم که این گروه معدود و محدود چیزی نیست که نشود با آن برخورد کرد. ولی متأسفانه به این تقاضاهای ما از طرف مقامها و مسئولینی که مورد خطاب ما بودند، ترتیب اثر داده نشد. تا این‌ که دیشب مجدداً به این ‌جا حمله شد، امّا این‌ بار حمله یی بود با کیفیت متفاوت، به ‌طوری‌ که اگر هشیاری برادران ما نبود، در این‌ جا به احتمال زیاد ۱۰ ـ ۲۰ نفر کشته می ‌شدند. البته یکی از برادران ما تیر خورد که الآن همراه با برخی دیگر از مجروحین این حمله, در بیمارستان بستری است و غیر از آنهایی که در بیمارستان هستند، تعداد دیگری از زخمیها و سرشکسته‌ ها و… همین‌جا بستری هستند...» (مجاهد فوق‌العادهٌ شمارهٌ ۳  ـ  سه‌شنبه ۹بهمن۱۳۵۸(.
«آیندهٌ انقلاب»
۱۰بهمن ۵۸ ـ مسعود رجوی، در دانشگاه تهران تحت‌عنوان «آینده انقلاب» سخنرانی کرد. او در این سخنرانی که چند روز پس از خاتمهٌ جریان انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد، مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران را اعلام نمود و ازجمله, گفت: «.. بگذار تا دشمنان بیرونی و درونی هر چه قدر می‌ خواهند ستارگان بخت ما را به زمین بکشند، ولی ما باز هم آسمان را غرق ستاره‌ ها خواهیم کرد؛ با اخترانی شبگرد، مصادیقِ طارق؛ همان تابندگان شب ‌کوب و ظلمت ‌سوز، هم‌ چون احمد رضایی و با اشعه نیمروز گلبرگهای خورشید، پرتوهای جهل‌سوز، هم‌چون عباس عمانی. بیچاره شب ‌پرستان، تیغ‌ به ‌کف، هَلهَله ‌زن با سُلاله خورشید و با نسل ایمان چه خواهند کرد؟ بگو  هر‌چه می ‌خواهند در پیچ و خم جاده ‌های تاریک به کمین خورشید بنشینند، تا اسیرش سازند، بکشانندش و در لُجّه (= میانه دریا) خون اندازند. ولی خورشید در اسارت هم خورشید است و از شهادتِ هر خورشید نیز هزاران ستاره برخواهد خاست؛ جنگلی رویان از ستاره‌ ها، با ریشه‌ هایی در اعماق قلوب توده ‌ها؛ ...پس چه کسی و کدام قدرت خواهد توانست ما را بخشکاند و بسوزاند؟… چه کسانی آرامش را حفظ کردند؟ چه کسانی خون ‌جگر خوردند و دم برنیاوردند؟ حتی اسم شهید را هم اعلام نکردیم. سوز دل پدر و مادرش را تصوّر کنید.
 این بود آزمایش انضباط و اخلاق انقلابی و اخلاق اسلامی در برابر آن ضَرب و جَرحها. صدها تن مجروح در گوشه و کنار کشور و هزارها تن مضروب و کتک ‌خورده و تحریکات جمعه و ایام عزا و رادیو و تلویزیون و شهید…
ما هم آزمایش دادیم، این آزمایش ما بود!  پس بگذارید در همین ‌جا تشکّر بکنم از فردفرد میلیونها تنی که در این انتخابات، به ‌راستی، آزمایشِ حقّانیت، اصالت و رشد و بلوغ سیاسی خودشان را نشان دادند. از همه مردم، از همهٌ آنهایی که صادقانه از ما حمایت کردند، به‌ ویژه جوانان شریف، شجاع و غَیور که توانستند بر احساساتشان غلبه کنند. و به ‌راستی چه کسی می ‌داند که این تحمّلها چه قدر مشکل است؟ مخصوصاً من بایستی از خواهران و برادران عزیز کُردمان تشکّر بکنم، وقتی تلفنی با رهبران مذهبی و سیاسی آنها تماس گرفتم و به آنها گفتم که به اجبار بایستی کناره‌ گیری بکنم و از آنها استدعای آرامش کردم، برایشان فوق ‌العاده دردناک بود. خود آنها هم به ‌درستی نمی ‌دانستند که چه طور بایستی آرامش را حفظ بکنند، امّا با این ‌همه، همه ‌گونه قول مساعدت دادند و در عمل هم دیدیم… عده‌ یی دیگر از ما می ‌پرسیدند چرا کاندیدای ما بایستی حذف شود ولی تیمساران شاهنشاهی بر‌جا بمانند؟ باز هم من گفتم من نمی ‌دانم، ولی آرامش را باید حفظ بکنیم… خوب این از اخلاق و انضباط انقلابی ما…
 فردای انتخابات، مسلّحانه، به ما حمله کردند، باران دشنام و باران گلوله ‌های ژ‌‌ـ‌‌۳‌. این ‌هم مظهر دیگری است از اخلاقیات آن‌ چنانی در پشت مارک اسلام با برگ مأموریت! 
پس کجایید ای مسلمانها؟! مگر نمی ‌بینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانواده‌ هایمان می ‌آورند؟ ... مگر نمی ‌بینید که چه طور طرفداران ما را در نظام جمهوری اسلامی سر می ‌برند؟ پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ‌ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمّل رنج و اسارت؟
ولی بگذارید تأکید بکنیم، وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم. آن ‌وقت خودتان پشیمان خواهید شد. آن ‌وقت خودتان افسوس خواهید خورد...» (مجاهد فوق‌العاده شماره ۴  ـ  ۱۱بهمن ۱۳۵۸(.
  ـ سرکوبها, انحصارطلبیها و حق کشی ها و قلع و قمع ها همچنان ادامه یافت تا زمانی که خمینی بر آن شد که مجاهدین را از صحنه به کلی حذف و نابود کند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen