Mittwoch, 18. Mai 2011

ایران توسط بهار عربی منزوی شده است

 
 
 

چهارشنبه، ۲۸ اردی‌بهشت ۱۳۹۰ / ۱۸ می ۲۰۱۱

گاردین ۲۷ اردیبهشت در مقاله ای  به قلم سیمون تیزدال - ایران از سقوط دشمن دیرینه‌اش حسنی مبارک در مصر استقبال کرده است. ولی حال که این قیام متحد کلیدی عرب آن یعنی رژیم بشار اسد در سوریه را در معرض خطر قرار داده است مسأله تماما به‌صورت دیگری می‌باشد. بدتر از آن این اندیشه که حال و هوای انقلابی‌منطقه ممکن است الهام دهنده اپوزیسیون سبز ضربه خورده ایران شود که مجدداً برخیزد و این خود موجب ترس واقعی است. قضاوتهای عجولانه در واشنگتن و اورشلیم که ایران منفعت برنده اصلی فروپاشی نظم قدیم عربی است اینک به‌نظر می‌رسد غلط از آب درآمده است . جنگ درونی در داخل رژیم با خیزش بلاتکلیفی استراتژیکی در خارج همسان می‌باشد و پیوند خورده است . به این دلیل و به‌خاطر دلایل دیگر مانند دست آورد تاثیر تحریمهای مرتبط با اتمی، دوران خودنمایی نافرمانی بین‌المللی ایران ممکن است روبه پایان باشد.
در بحبوحه توفان خاورمیانه، رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد و رهبر عالی علی خامنه‌ای  - زوج وحشت‌آور تهران- ناگهان از تعادل خارج شدند، آسیب‌پذیر گشته و به ستیزه با یکدیگر افتادند. …
مخاطرات تهران بدون شک زیاد است. اهمیت سوریه برای دولت شیعی ایران به‌عنوان کانال اصلی ارتباطی به حزب‌الله در لبنان، به‌عنوان یک پایگاه برای رهبران حماس که غزه را اداره می‌کنند، به‌عنوان متحد خط مقدم جبهه در رودرویی با اسراییل و آمریکا و به‌عنوان معبر سیاسی و تجاری به جهان عرب به سختی قابل اغراق است. …
مفسر آمریکایی دیوید ایگناتیوس به‌نقل از مقامات آمریکایی گفت، ”اگر اسد جان بدر ببرد مجبور خواهد بود برای دلجویی از معترضین سنی از ایران قدری فاصله بگیرد. و اگر وی سرنگون شود احتمالاً سوریه توسط یک رژیم تحت سلطه سنی ها حکومت خواهد شد که با ایران خصومت بیشتری خواهد داشت“.
پی آمدهای منفی شورشهای عربی برای ایران در سوریه متوقف نمی‌شود. پیوند ناگهانی بین جناحهای متخاصم فلسطینی حماس و فتح، بعد از سالیان دوری تلخ، حاکی از احساس جدید ناامنی رهبری حماس در پایگاه همیشگی سوری اش می‌باشد. اما این پیوند هم‌چنین محصول جسارت جدید مصر است که به سرعت از یوغ بندگی مبارک پروآمریکایی رها شده و شروع به اعاده اعتبار مصر به‌عنوان قدرت پیشروی عرب و یک میانجیگر صادق منازعات بین العربی نموده است. …
مصری که کمتر بنده واشنگتن و بیشتر آماده مخالفت با اسراییل است ( برای نمونه با باز کردن دائم مرزهای غزه) در تئوری می‌تواند به ایران سود برساند. ولی یک مصر دموکراتیک تر و به‌طور سیاسی قوی‌تر و مستقل، هم‌چنین می‌تواند یک حریف نیرومند در قبال جاه‌طلبی های منطقه‌یی تهران باشد.
بیرون ریختن ناگهانی خصومت سرکوب شده که توسط بهار عربی آزاد شده است توهم روابط هماهنگ ایران با جهان عرب که از سوی ایران ترویج می‌شود را سوراخ کرده است و در عوض انزوای ایران را برجسته می‌سازد. برای خامنه‌ای  و احمدی‌نژاد که در نزاع با یکدیگر هستند خطرناکتر این است که این بهار می‌تواند به‌عنوان کاتالیزوری در جهت احیای اپوزیسون داخلی ایران عمل کند و این در هنگامی است که مشکلات اقتصادی بالا گرفته است و چند دستگی سیاسی قبل از انتخابات پارلمانی سال آینده ایران تشدید گشته است. معترضین در تهران در آخرین تظاهراتشان در ماه فوریه که مانند تظاهراتهای دیگر سرکوب شد شعاری را سر دادند که این زوج وحشت‌آور بهتر است به آن بیاندیشند: ”مرگ بر دیکتاتور، چه درقاهره و چه در تهران“.

پیام مهوش علاسوندی مادر عبدالله و محمد فتحی

 
 
 
 

چهارشنبه، ۲۸ اردی‌بهشت ۱۳۹۰ / ۱۸ می ۲۰۱۱
عصر ٢٧ اردیبهشت - اگر فرزندان من یکبار مردند٬ قاتلین و شکنجه گران و مسئولین این پرونده روزی صد بار خواهند مرد.
آنها روی آرامش را نخواهند دید مخصوصا رحیمی و بهرامی و سرهنگ حسین زاده و حبیب اللهی دادستان اصفهان. وقتی در مقابل دو پسرم قرار گرفتم و گفتند یک دقیقه وقت دارید آخرین ملاقات را انجام دهید به پسرانم گفتم سرتان را بالا بگیرید و با چشم باز بمیرید و به چشمهای آن کسی که طناب دار بر گردنتان می اندازد نگاه کنید.
سوال من این است که در کجای دنیا رسم است حتی اجازه ندهند مادر و فرزندانی که قرار است اعدام شوند با خیال راحت همدیگر را در آغوش بگیرند. فرزندان من خواستند دستشان را باز کنند و یک لحظه مرا در آغوش بگیرند، گفتند نمیشود. در کجای دنیا به آخرین خواست محکوم به اعدام گوش نمیدهند! پسرم گفت میخواهم مامانم را بغل کنم٬ دستم را باز کنید. نکردند گفتند قانون است. به پسرانم گفتند ببینید چه کشور قانونمندی داریم! گفتم من دستهایم را دور گردن شما می اندازم. من شما را بغل میکنم همانطور که از کودکی تا الان بغل تان میکردم.
ما سحرگاه امروز در مقابل در زندان اصفهان بودیم. جمعیتی که آنها را نمی شناختم در کنار من بودند و جوانان زیادی آرام آرام اشک میریختند. وقتی آخرین ملاقات انجام شد و نزد دوستانم برگشتم٬ همانهایی که بیرون در منتظر من بودند٬ همانهایی که اولین بار می دیدمشان٬ گفتم عزیزانم گریه نکنید. اینها ادعا میکنند که با کشتن دو فرزند من جامعه ایران پاک میشود و مشکلات از این جامعه رخت بر می بندد٬ پس خوشحال باشید که با قتل دو عزیز من قرار است آرامش به جامعه ایران بازگرد! قرار است دیگر کسی گرسنه سر بر بالین نگذارد و کسی شکنجه نشود! قرار است دیگر کسی از گرسنگی نمیرد! قرار است همه مصائب این جامعه که از سر و روی ما بالا میرود تمام بشود! به جوانانی که در سحرگاه خونین امروز اشک میریختند گفتم فرزندان من اولین قربانیان اینها نبودند اما امیدوارم آخرین قربانیان اعدام باشند.
یکبار دیگر میپرسم آیا نباید به آخرین خواست اعدامی ها توجه کرد؟ فرزندان من دو نامه نوشته اند که در حقیقت وصیت نامه آنها است. آنها به من گفتند مادر یک نامه عفو و بخشش برای تو و پدرم نوشته ایم و یک نامه به خدا، مستقم برای خدا نوشته ایم و سوالات خودمان را از او کرده ایم. به زندانبان گفتم نامه های فرزندانم و را به من بدهید. گفتند اول باید ببینیم چه نوشته اند وکپی بگیریم و سپس تحویل میدهیم. این چه حکومتی است که از نامه دو فرزند من که دقیقه ای بعد آنها را اعدام میکند٬ میترسد و این چه حکومتی است که وصیت نامه فرزندانم را هم به من نداده است؟
وقتی فرزندان مرا کشتند، و البته صحبت این بود که امروز چهار نفر دیگر را نیز اعدام کرده اند٬ آمبولانس حامل پیکرهای فرزندانم را که خواستند بیرون بیاورند٬ مردان اسلحه به دست از جوانان و مردمی که دست خالی در آنجا در آنجا تجمع کرده بودند و اشک میریختند، وحشت داشتند. من این وحشت را در چشمهای آنها می دیدم.
درگرامیداشت یاد فرزندان من شمع روشن کنید و به آرزوی دنیایی باشیم که زندانی نباشد. به امید اینکه دیگر در هیچ جای دنیا اعدامی نباشد. اعدام در سراسر دنیا باید خاتمه پیدا کند. در هیچ جای دنیا نباید شکنجه ای باشد. به امید اینکه اگر هم زندان و زندانی هست٬ زندانها برای تربیت و سازندگی باشد نه شکنجه و زورنمایی و قلدری یک مشت جنایتکار و قلدر. انسان سازی و راهنمایی و کمک جای شکنجه و توهین و تحقیر را بگیرد.
بعدی >

محمد و عبدالله فتحی دو برادر ۲۷ و ۲۸ ساله به اتهام محاربه به دار آویخته شدند

 
 


چهارشنبه، ۲۸ اردی‌بهشت ۱۳۹۰ / ۱۸ می ۲۰۱۱
محمد و عبدالله فتحی دو برادر ۲۷ و ۲۸ ساله به اتهام محاربه به دار آویخته شدند
نظام شقاوت پیشه ولایت فقیه در یک جنایت هولناک، روزسه شنبه ۲۷اردیبهشت دو برادر به نامهای محمد و عبدالله فتحی، ۲۷ و ۲۸ساله، را در زندان دستگرد اصفهان به دار آویخت.
دژخیمان قوه قضاییه رژیم اتهام این دو زندانی سیاسی را محاربه با خدا از طریق سرقت مسلحانه و تشکیل گروه غیرقانونی ضد نظام جمهوری اسلامی اعلام کردند.
این دو زندانی سیاسی که پدر و دائیشان از زندانیان سیاسی دهه۶۰ هستند، از فروردین سال۱۳۸۹ دستگیر و در طول یکسال گذشته تحت شکنجه قرار داشتند. پدر آنها گفت: «پسران من به سرنوشت آنهایی دچار شدند که به اتهام بازدید از اشرف در عراق، اعدام شدند». مادر آنان تأکید کرد: «در بدن هر دوی اینها آثار شکنجه هنوز هم باقی است. در زمان بازداشت اولیه، اینها را حتی تهدید به تجاوز و آزار جنسی کردند... عروسم هم به خاطر شکنجه شوهرش به دادسرای نظامی اصفهان شکایت کرده بود...اما به جای پاسخگویی، عروسم را هم به اتاق بازجویی برده و تهدید کردند».
مردم و جوانان اصفهان که از شب قبل از احتمال این اعدام جنایتکارانه مطلع شده بودند، سحرگاه سه شنبه برای جلوگیری از اعدام این دو جوان در مقابل زندان دست به تجمع زدند. دژخیمان برای پراکنده کردن مردم به دروغ گفتند که حکم اجرا نمی‌شود.
با اعدام این دو جوان شمار  زندانیان اعدام شده طی ۹روز گذشته دست کم به ۳۲تن بالغ می شود.
رژیم رو به اضمحلال آخوندها بیهوده تلاش می کند با تشدید سرکوب و اعدام با موج انزجار عمومی مقابله کند و از شعله ور شدن قیامهای مردمی و انفجار خشم جوانانی که نفی تمامیت این رژیم را هدف قرار داده اند، جلوگیری کند.
مقاومت ایران از جامعه جهانی می خواهد سکوت در قبال نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران و روند فزاینده اعدامهای خودسرانه را کنار گذاشته و رژیم آخوندی را به خاطر این بربریت افسارگسیخته مورد تحریمهای همه جانبه قرار دهد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰(۱۸ مه ۲۰۱۱)