Samstag, 4. August 2018

بالا گرفتن شعله‌های قیام و اعتراف‌های زبونانه دشمن

رأس مثلث قیام که خامنه‌ای پس از قیام دیماه گذشته، قیام را نتیجه عملکرد آن عنوان کرد، این بار چنان بارز بود که سردمداران و مهره‌های ریز و درشت نظام با بیانهای مختلف از آن سخن گفتند و ابراز وحشت کردند. آنها البته هنوز در تبلیغات رسمی خود از کانونهای شورشی اسم نمی‌برند؛ اما با نام بردن از مجاهدین به‌وضوح به نقش کانونهای شورشی در سمت دادن و رادیکالیزه کردن حرکتهای اعتراضی و جاری کردن شعارهای ساختار شکنانه سوزوگداز کردند.
‌هادی پژوهش جهرمی معاون استاندار فارس گفت:‌ «شعارهای مطرح شده در تجمع روز سه‌شنبه شیراز ساختارشکنانه بود و ربطی به گرانی نداشت. برخی افراد به اسم گرانی شعارهای ساختارشکنانه هدایت شده‌ای را سر دادند».
او افزود:‌ «اپوزیسیون خارج از کشور... در پی ایجاد فضای ناامنی در ایران هستند. بسیاری از این اعتراضها از بیرون هدایت‌ شده است و در این تجمعات افراد خاصی حضور می‌یابند و برخی افرادی که در خیابانها ناآرامی ایجاد می‌کنند با هدف‌ هنجارشکنی در این اعتراضات شرکت می‌کنند».
و یکی از آخوندهای مجلس ارتجاع به نام سالٍک گفت: «(مجاهدین) بر روی اعتراضات موج سواری می‌کنند... اعتراض به‌حق مردم و موج سواری (مجاهدین) باید از هم جدا شود».
هراس از قیام و شعله‌های خاموشی ناپذیر آن چنان بود که مراجع حکومتی و دست‌نشانده خامنه‌ای را هم به صحنه کشاند. آنها طبق معمول سنواتی روضه دخالت بیگانه خواندند. از جمله آخوند مکارم با وحشت گفت: «آنها که از خارج مردم را به آشوب دعوت می‌کنند، دشمنان قسم خورده ملت ایرانند و تشنه خون ما می‌باشند، هرگز نباید به شیطنت‌های آنها توجه کرد». مکارم شیرازی که خود سلطان شکر وخویشانش از غارتگران به‌نام هستند، به قوه قضاییه انتقاد کرد که چرا با شجاعت و سرعت با مفسدان اقتصادی برخورد نمی‌کند؟ آخوند مکارم پیشنهاد کرد که:‌ «اگر ده، بیست نفر از آنها با محاکمه سریع، یعنی حداکثر در یکی دو ماه، نه چند سال، محاکمه کنند و اموالشان مصادره و به اشد مجازات، مجازات شوند، اوضاع عوض می‌شود».
روز ۱۱مرداد خبرگزاریهای حکومتی اظهارات وزیر کشور آخوند روحانی را انعکاس دادند. رحمانی فضلی در اجلاس سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداران رژیم که به‌منظور چاره‌جویی در برابر قیام مردم گرد آمده بودند با ابراز وحشت از شعله کشیدن قیام گفت: «دشمن در سه سطح با جمهوری اسلامی ایران در حال مقابله است: سطح اول تهدیدات نظامی، سطح دوم تحریم‌های اقتصادی و سطح سوم ایجاد تنشها و نارضایتی اجتماعی است که از نظر ما سطح سوم یعنی ایجاد تنشهای اجتماعی هدف اول دشمن است».
مرتضی مبلغ معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت خاتمی هم در روز ۱۱مرداد، در وحشت از قیام به صحنه آمد و گفت: «از یک‌طرف جامعه در شرایط انتقادی قرار دارد و از طرفی هم مردم مستعد اعتراضند». وی شرایط فعلی جامعه را ملتهب و فضای سیاسی را حاد دانست و گفت: «در هر اعتراضی، عواملی می‌خواهند از این فضا بهره‌برداری کنند».
در همین روز ۱۱مرداد، تلویزیون رژیم که تا کنون اساساً درباره دور اخیر قیام سکوت کرده و هیچ صحنه‌یی از آن را نشان نداده، به‌طور خنده‌دار و احمقانه‌یی از آرامش شهرهای مختلف در روز گذشته و به پیک‌نیکرفتن و تفریح مردم در اصفهان و برخی شهرهای دیگر خبر داد و مدعی شد تنها در دو  سه شهر آن‌هم در یک خیابان «تعداد معدودی» جمع شده و از اینها «برخی» شعارهای سیاسی داده‌اند.
اما رسانه‌‌های مکتوب رژیم داستان دیگری دارند. آنها به روش «اسمش را نبر» به مجاهدین اشاره می‌کنند. از جمله روزنامه‌ حکومتی نصف جهان در روز ۱۱مرداد نوشت: «همواره در بین مردم معترض عناصری وجود دارند که مأموریت آنها هدایت اعتراضات به سمت اغتشاش و خشونت است». این روزنامه حکومتی با اشاره به حضور عناصر مجاهدین در قیام دیماه نوشت: «که اعتراضات به حقی را که نسبت به شرایط تورم و بیکاری و وضعیت خانواده‌ها شکل گرفته بود تبدیل به آشوب کرد».
برخلاف ادعاهای تلویزیون آخوندی که قیام در شهرهای اهواز و شیراز و اصفهان و کرج و اشتهارد و قهدریجان و... را با کوچک‌نمایی به تظاهرات در «یک خیابان دو سه شهر توسط عده‌یی معدود» خلاصه کرده بود، روزنامه حکومتی نصف جهان با وحشت می‌افزاید: «اکنون اعتراضات مردم نسبت به شرایط اقتصادی در برخی شهرهای کشور از جمله کرج، شیراز و اصفهان مجدداً از وضعیت عادی خارج شده است». نصف جهان سپس نسبت به نتیجه سانسور اخبار قیام توسط رسانه‌های رسمی حکومتی افزوده است: «سکوت رسانه‌یی داخلی این فرصت را به رسانه‌های خارجی و بعضاً معاند نظام داده تا بتوانند صدای معترضان و برخی آشوبگران را با هدف تحریک و ضربه زدن به اصل نظام به‌خوبی مدیریت کنند».
خبرگزاری سپاه پاسداران هم در مورد تظاهرات شیراز نوشت: «کم‌کم شعار‌ها با هدایت برخی افراد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و سیاسی شد؛ شعار‌های «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»... در میان صدای دست و سوت عده‌یی به گوش می‌رسید». بر عکس خبرگزاری سپاه پاسداران که نوشت برخی و گروه کوچکی شعار ساختار شکنانه می‌دادند خبرگزاری حکومتی ایرنا از همین تظاهرات گزارش داد که « بیشتر، شعارهای ساختار شکنانه سر می‌دادند».
آنچه را رسانه‌های حکومتی به صراحت اسم نبرده‌اند «کانونهای شورشی» است. که البته وزارت بدنام اطلاعات لاعلاج به آن اذعان کرده و در کلیپی که در کانال‌های اینترنتی منتشر کرده مشخص کرده که  این همان میلیشیای سال ۱۳۵۸ است که مسعود رجوی تشکیل داد.
به این ترتیب می‌بینیم که آنچه که خامنه‌ای به‌عنوان «رأس قیام» از آن اسم برد با آنچه که رحمانی فضلی به نام «سطح سوم یعنی ایجاد تنشهای اجتماعی» از آن ابراز وحشت کرد اکنون دارند در هم ضرب می‌شوند.

مسعود رجوی: مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش


Donnerstag, 22. Februar 2018

قیام ایران---بیانیه‌ سایت مجذوبان نور

بیانیه‌ سایت مجذوبان نور : برنامه‌ریزان امنیتی کشور رفتارشان به‌گونه‌یی نباشد که جامعهٴ درویشی را از مشی صلح‌طلبانه پشیمان نمایند
سایت مجذوبان نور وابسته به دارویش درباره درگیرهای روز سه‌شنبه اول اسفند دراویش با مآموران سرکوبگر انتظامی طی بیانیه‌یی ازجمله اعلام کرد اقدامات خشونت‌آمیز و به‌کار بردن سلاح از سوی ضابطین دادگستری و برخورد قهرآمیز و حمله به جمع دراویش و ضرب ‌و شتم شدید و توهین و فحاشی به آنها در حین بازداشت، انتساب اتهامات بی‌پایه و اساس به دستگیرشدگان، بی‌رحمی و رفتار قلدرمآبانه و شقاوت بیش از حد؛ هشدار و زنگ خطری‌ست برای دولتمردان کشور و جامعه درویشی... برنامه‌ریزان امنیتی کشور باید به این نکته توجه نمایند که رفتارشان به‌گونه‌یی نباشد که جامعه درویشی را از مشی صلح‌طلبانه پشیمان نمایند و به اجبار آنها را وادار به واکنش‌هایی نمایند که با اصول اعتقادی آنها در تعارض است.... بر اساس آموزه‌های درویشی همه‌‌ی درویشان از هر گونه تنش و ایجاد بحران در جامعه پرهیز می‌کنند اما این بدان معنا نیست که حقوق حقه‌ی خود را نادیده بگیرند.



Bild könnte enthalten: eine oder mehrere Personen, Personen, die stehen, Nacht und im Freien



برگرفته ازسایت سازمان مجاهدین خلق ایران


چرا سرنگونی نظام ولایت فقیه قطعی است؟



این روزها مهره‌‌ها ورسانه‌‌های حکومت آخوندی نسبت به سرنوشت شوم و سرنگونی آن به همدیگر هشدار می‌‌دهند و توصیه می‌کنند که باید باندها و سران این حاکمیت ”صدای مردم“ را بشنوند.
آنان به بیانهای گوناگون و به‌‌مناسبتهای مختلف به این واقعیت اذعان می‌کنند که وضعیت موجود، هم برای نظام و هم برای مردم غیرقابل ادامه است. زیرا مردم قیام‌کننده تمامی فرصتها را برای رژیم سوزانده  و ناقوس سرنگونی آن را به صدا درآورده‌اند.
بسیاری از آنان نسبت به سرنگونی آن‌چنان هراسان هستند و بعضاً نیز آن‌چنان آن را قطعی می‌دانند که آخوندی هم مانند آخوند احمد جنتی رئیس خبرگان ارتجاع وحشت خودش را این چنین ابراز می‌کند: ”وقتی فاصله طبقاتی زیاد باشد فقرا در خیابان راه می‌افتند و سر و صدا کرده و نمی‌توانند زندگی را تحمل کنند. ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که صدای کسی در نیاید. باید صدای آنها هم بلند باشد اما طبق موازین قانونی باید اعتراض کنند.“
رئیس خبرگان آخوندی همچنین گفت ”امروز مسأله براندازی اسلام و نظام مطرح است و باید این توطئه‌‌ها را برطرف کرد.“
وی با ابراز نگرانی نسبت به چنین سرنوشت شومی اظهار داشت: ”البته من نگران سال آینده هستم که چه اتفاقاتی خواهد افتاد چون باید احتمالات را بررسی کرد و مدنظر قرار داد“ (خبرگزاری ایرنا 16بهمن 96)
اکنون سؤال این است که زیرساخت سرنگونی چیست و به عبارت دیگر چه شرایطی به‌وجود آمده است که سرنگونی را در چشم‌انداز قرارداده است؟
 واقعیت این است که  رژیم ولایت فقیه با هیچ شاخصی از شاخصهایی که امکان استمرار بقای یک حکومت را تضمین می‌کند، هم‌خوانی و امکان استمرار بقا ندارد.
کافی است توجه کنیم  به شرایطی که در حال حاضر در آن قرار گرفته است، شرایط سهمگینی که در بسیاری از موارد وجود هر یک از آنها برای ساقط کردن یک حاکمیت کافی بوده، و این امر نیز در گوشه و کنار جهان بسیار اتفاق افتاده است. 
ازجمله این شرایط وجود لشکر خشمگین و ده میلیونی بیکاران، انبوه توده‌های گرسنه، بی‌خانمانها، حاشیه نشینان، کارتن خوابها و... هستند که وقتی آنها به حرکت در می‌آیند قطعاً آثاری از این رژیم را به جا نمی‌گذارند.
مورد دیگر   مال غارت‌شدگانی  هستند که اموالشان توسط عناصر و نهادهای تحت حمایت سران رژیم چپاول شده است.  رژیم قادر به جلب رضایت آنها نیست و به این دلیل آنها روزمره  بر گرفتن حق‌شان پافشاری می‌کنند و روز به روز نیز شعارهایشان رادیکال‌تر می‌شود.
موضوع دیگر گرانی سرسام آوری است که هربار با رشد تصاعدی چون جرقه‌ای بر باروت خشم مردم علیه حاکمیت فاسد آخوندی عمل می‌کند.
 بحران میلیون ها بازنشسته کارگر، فرهنگی و کارمند با حقوقهای عقب‌افتاده نیز بحران دیگری از بحرانهای بی‌حد و حصری است که گلوی آن را می‌فشارد.
 بحرانهای شوکه‌کننده‌ای چون آلودگی هوا، خشک شدن دریاچه‌‌ها، رودخانه‌ها و آسیبهای زیست محیطی که ریشه در فساد حکومتی دارد و...  که همه و همه به مثابه  هیزم های قوی برای افروخته شدن شعله‌های قیام و سرنگونی رژیم عمل می‌کنند.
اضافه بر این  موارد عوامل دیگری نیز وجود دارد که عملکرد شان  به روند سرنگونی آن کمک شایانی می‌کنند.
ازجمله آنها جنگ قدرت اوج گیرنده در بالاترین نقطه است که شکاف عمیق و غیرقابل ترمیمی را در راس  و در بین جناج های مختلف ایجاد کرده است.
شکستن طلسم و تابوی مرگ بر خامنه‌ای که حتی توسط کودکان نیز تکرارمی‌شود، برانگیختگی تمامی خاورمیانه و کشورهای عربی علیه دخالتهای آخوندها در منطقه، زهرخوران اتمی که خامنه‌ای را بسیار ضعیف کرده و برجام های بعدی را نیز در تقدیر قرارداده است، بیماری خامنه‌ای و بحران جانشینی او که منجر به تشدید درگیریها در رأس حاکمیت خواهد شد و...
واز همه مهمتر وجود یک آلترناتیو مصمم و متشکل و سازمان‌یافته است که بعد از هجرت بزرگ از عراق با کسب آمادگیهای حداکثر می‌تواند پاسخ واقعی و عملی برای جایگزینی این رژیم ارائه کرده است .
 و در نهایت این‌که رژیم برای هیچ‌یک از بحرانهای داخلی  و خارجی ذکر شده هیچ راه‌‌حلی ندارد، به‌‌دلیل همه این عوامل باید گفت سرنگونی آن قطعی است.  قیام مردمی در تقدیر و سرنگونی آن  نیز در راه است.

Sonntag, 12. Februar 2017

درگذشت مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده


درگذشت مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده

درگذشت مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده: إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی ...




مجاهد صدیق محمدعلی جابرزاده پس از 48سال نبرد بی‌امان برای آزادی مردم ایران علیه شاه و شیخ با سالها شکنجه و زندان، پس از مبارزه‌یی طولانی و ستایش‌انگیز با بیماری، ظهر شنبه 23بهمن ۱۳۹۵در پاریس درگذشت.

این فرزند پاکباز مردم اصفهان، به هنگام رستگاری و پر کشیدن به دیار رفیق اعلی، 68سال داشت و در 10سال گذشته، با صبر و ایستادگی در برابر بیماری و عمل‌های متعدد جراحی بر روی ریه و کبد و ستون فقرات، ستایش همه یاران و همرزمان و همچنین احترام تیمهای پزشکی در بیمارستان را برمی‌انگیخت.

محمدعلی جابر زاده، پس از پایان تحصیلات متوسطه در اصفهان، در سال 1346 در کنکور حقوق رتبه دوم را احراز کرد و از برجسته‌ترین دانشجویان حقوق قضایی دانشگاه تهران بود.

پس از شناخته شدن برای ساواک، از دی ماه سال 1350در آستانه اتمام تحصیلات دانشگاهی زندگی مخفی پیشه کرد و در جنوب شهر به کارگری پرداخت.

مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده با 48سال سابقه حرفه‌ای و مبارزاتی، از مجاهدان پیشتاز دهه 40، و قبل از دستگیری، در تیمهای عملیاتی همرزم مجاهدان شهید حبیب رهبری و مهدی رضایی، گل سرخ انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران بود.
در اردیبهشت 1351 در جریان یک عملیات انقلابی دستگیر شد و تا مدتها در کمیته ضدخلقی تحت شکنجه قرار داشت اما دژخیمان از او به هیچ‌کس و به هیچ چیز نرسیدند. به همین خاطر در بیدادگاههای نظامی شاه سرانجام به 15سال زندان محکوم شد.

در جریان انقلاب ضدسلطنتی در روز عاشورای سال 1357 از زندان آزاد شد و بلادرنگ به صفوف اول نبرد مجاهدین در سرنگونی رژیم شاه پیوست. از این پیشتر سه سال و نیم را در شکنجه‌گاه اوین به‌سر برده بود.

در زندانهای قصر (شماره 4، شماره 3، و شماره 1) و در شکنجه‌گاه اوین، محمدعلی جابرزاده پیوسته عضو مرکزیت مجاهدین در زندان و در صف نخستین مبارزه با اپورتونیسم چپ‌نما و مبارزه با گرایش راست ارتجاعی به سردمداری امثال لاجوردی و عسگراولادی و رفسنجانی، و به‌شدت مورد بغض و کین همه آنها بود.

قبل از این، در تابستان 1352پس از تغییر شرایط زندان قصر، 2ماه همراه با مسعود رجوی دور از سایر زندانیان در سلولهای انفرادی این زندان در معرض ضرب ‌و شتم و انواع محدودیتها قرار داشت.

مجاهد خلق محمدعلی جابرزاده پس از آزادی از زندان، مشاور دفتر سیاسی و مسئول ستاد تبلیغات سازمان مجاهدین خلق ایران (شامل نشریه و رادیو صدای مجاهد و سیمای مقاومت) و سپس مسئول کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی مقاومت ایران بود.

در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای ملی پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال 1358، به‌رغم کلان تقلبات حزب حاکم جمهوری اسلامی، محمدعلی جابرزاده با بیش از 33هزار رأی نخستین کاندیدای اپوزیسیون در اصفهان بود.

برادر کوچکتر او عباسعلی جابرزاده و همسرش ثریا سنماری در حماسه 19بهمن 1360 در شمار مجاهدانی بودند که تا آخرین گلوله و تا آخرین نفس در کنار سردار خیابانی و اشرف شهیدان جنگیدند و به‌شهادت رسیدند و تنها کودک خردسالشان در این صحنه باقی ماند.



رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی، با تسلیت به مردم اصفهان و خانواده بزرگ مقاومت و اعضای شورای ملی مقاومت ایران، و به‌ویژه با تسلیت به همرزمان این مجاهد کبیر و صدیق در سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش ملی، فقدان او را به‌طور خاص به «مسعود» تسلیت گفت و افزود:
هم‌چنانکه به برادرم قاسم در بستر بیماری در بیمارستان، چند نوبت گفتم، براستی باید در برابر استواری و ایستادگی و ایمان تزلزل‌ناپذیر او سر تعظیم و تکریم فرود آورد و براستی 5 دهه وفا و یاری با مسعود در خطیرترین آزمایشهای تاریخ معاصر ایران جای تهنیت و تبریک دارد.

از این‌رو، پس از پرواز سرفرازانه‌اش به دیار رفیق اعلی و جاودانه فروغها، باز هم باید گفت: براستی که 44سال همراهی خستگی‌ناپذیر و بی‌تزلزل با مسعود در کوران حوادث و بحرانها و کارزارهایی که از دل زندان قصر در سال 1351 تا پایان عمر پرافتخارش ادامه داشت، افتخار بزرگ ایدئولوژیکی و سیاسی اوست.

سلام بر او که مجاهد ماند، و مجاهد جاودانه شد.

Samstag, 11. Februar 2017

ریاست جمهوری ترامپ وداستن تکراری

Manocher Bighamبرگرفته ا ز صفحه فیسبوک· 


انتخابات ریاست جمهوری امریکا که هرچهار سال یکبار برگزار میشود ظاهرا دارای آنچنان اهمیتی هست که به مهمترین خبر روز دنیا تبدیل میشود. تمام کانالهای تلویزیونی و تمام روزنامه ها و سایتهای خبری شبانه روز اخبار این انتخابات را تعقیب میکنند و گزارش میدهند. اینجا درسوئد پوشش خبری انتخابات آمریکا به مراتب وسیعتر از انتخابات خود کشور سوئد هست. از انتخابات درونی هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه و بررسی تک تک کاندیداها و نتایج نظر سنجی های مختلف تا رای گیری نهایی و شمردن آرا و مشخص شدن رئیس جمهور همه و همه مستقیم از تلویزیون پخش میشود. و مسلما در کشورهای دیگر هم با کمی پائین و بالا وضع به همین ترتیب است. در نتیجه این توجه ویژه مطبوعات به انتخابات امریکا مردم اروپا و اسیا و افریقا هم با کاندیداهای مختلف آشنا میشوند و هر کسی طرفدار یک کاندید میشود، علیرغم اینکه نه امکان شرکت در انتخابات امریکا را دارند و نه حق رای دادن به کاندید مورد علاقه شان را.
اما این توجه به انتخابات امریکا در ایران آخوندی و مطبوعاتش از نوع دیگریست
 وقتی در ایران انقلاب شد جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا بود و اینطور که حالا معلوم شده جناب کارتر و خمینی روابط حسنه ای با هم داشتند و اطرافیان خمینی مدام با نمایندگان کارترحشر و نشر میکردند. در هر صورت چند ماه بعد از پیروزی انقلاب چماقداران پیرو خمینی به اسم دانشجو به سفارت امریکا حمله کردند وهمه کارکنان سفارت امریکا را گروگان گرفتند. همزمان آخوندها و در راسشان خمینی دجال مردم را به " همه با هم" علیه آمریکای جهانخوار دعوت میکردند و برادران حزب توده هم مدام به در و دیوار آفیش و اطلاعیه میچسباندند که " خطر حمله امریکا جدیست، متحد شویم". آنهایی که بیشتر از پنجاه سال دارند حتما به یاد میاورند که خمینی ملعون میگفت "هرچه فریاد دارید سر امریکا بزنید". از آنجا که خطر حمله امریکا خیلی جدی بود، کانون نویسندگان تعطیل شد، دانشگاهها تعطیل شدند، حجاب اجباری شد و پاسدارها و بسیجی ها با چوب و چماق به مردم حمله میکردند ولی مردم حق فریاد زدن علیه این بیعدالتی ها و جنایتها را نداشتند بلکه هرچه فریاد داشتند باید سر آمریکا میزدند. در هر صورت جناب جیمی کارتر در انتخابات شکست خورد و روناالد ریگان در سال ١٩٨١ رئیس جمهور آمریکا شد
 از فردای انتخاب ریگان آخوندها بالای منبر رفتند که اهای مردم چه نشستید که یک نفر " گاوچران" وحشی در امریکا رئیس جمهور شد و خلاصه " خطر حمله نظامی آمریکا خیلی جدیست،همه با هم، متحد شویم". حالا خمینی مشغول بمباران کردن خانه و زندگی مردم بیگناه کردستان بود و حزب توده و اکثریت خواهان این بودند که برادران پاسدارشان به دلیل "خطر جدی حمله آمریکا" به سلاح سنگین هم مسلح بشوند. رژیم پلید آخوندی در شمال و جنوب و شرق و غرب کشور جنایت میکرد و ادم می کشت و همزمان در تلویزیون فیلم جنایات امریکای جنایتکار در حق سرخپوستان را نمایش میداد. خلخالی جلاد اسیر زخمی را روی برانکارد اعدام میکرد و همزمان حزب توده و اکثریت به خلخالی رای میدادند تا وحدتشان علیه "خطر حمله نظامی امریکای جنایتکار، حفظ شود". جوانان مجاهد و مبارز زیر شکنجه های لاجوردی ملعون جان میدادند و حزب توده و اکثریت اطلاعیه صادر میکردند که "ضد انقلاب را به کمیته های انقلاب معرفی کنید" چون " خطر آمریکا خیلی جدیست و باید متحد شد" آخر سر هم حمله نظامی که نشد هیچ بلکه مرحوم ریگان یک عدد کیک و یک قبضه کلت و یک انجیل امضا شده هم برای خمینی دجال فرستاد.
دوران ریاست جمهوری ریگان که تمام شد، پاسداران به سلاح سنگین مسلح شده بودند، هزاران هزار جوان "لیبرال" و "کافر" و "منافق بدتر از کافر" و بهایی و یهودی و مسیحی، و کرد و بلوچ و ترکمن اعدام شده بودند. خمینی پلید هشت سال تمام سعی کرده بود کربلا را اشغال کند و از انجا به قدس رفته انجا را هم اشغال کند و اسرائیل را از صفحه روزگار محو کند و در نتیجه صدها هزار نفر را به کشتن داده بود. همه کشور به خرابه تبدیل شده بود، بدون اینکه امریکای جهانخوار حمله نظامی کرده باشد.
 رئیس جمهور بعدی جرج بوش پدر بود. ان وقت دیگر از حزب توده و اکثریت خبری نبود. در نتیجه "خطر جدی آمریکا" و نیاز شدید به وحدت "همه با هم" انها خودشان هم قربانی رژیم خمینی شده بودند. حالا دیگر شوروی هم از هم پاشیده بود ولی خطر حمله نظامی آمریکا هنوز جدی بود ولی دیگر همه ای نمانده بود که با هم متحد شود. برای رفع این مشکل تعدادی از پاسداران و ادمکشها "سلاح سنگین" را زمین گذاشتند و تیغ ژیلت برداشتند، ریششان را تراشیدند و به شکل اصلاح شده در امدند و شعار دادند که "خطر امریکا جدیست، متحد شویم و در ضمن ضد انقلاب را به وزارت اطلاعات معرفی کنیم". در هر صورت بوش پدر هم یک دوره رئیس جمهور بود و رفت.
 بعد از ان دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون بود. و باز هم خطر حمله نظامی امریکا جدیتر از همیشه و در نتیجه قتلهای زنجیره ای و جنایت و کشتار برای مقابله با "خطر حمله نظامی امریکا" ولی بیل کلینتون هم نه تنها حمله نظامی نکرد که برای رژیم آخوندی پیغام و پسغام هم فرستاد، عذر خواهی هم کرد، مقاومت مردم ایران را هم در لیست تروریستی گذاشت.
 بعد از کلینتون نوبت به ریاست جمهوری بوش پسر رسید. بوش پسر هم البته خطرش جدی بود و جنگ راه انداخت ولی نه با اخوندها، با آخوندها ساخت و پاخت کرد و به انها امتیاز داد تا به عراق حمله کند.
بعد از جرج بوش پسر نوبت به جناب باراک حسین اوباما رسید، این جناب رئیس جمهور جدید اصلا به این دلیل ارای آورد که گفته بود ارتش امریکا را از عراق و افغانستان خارج میکند و قول داده بود که من بعد با هیچکس نجنگد. این رئیس جمهور شماره ٤٤ از همان روز اول نشان داد که هیچ خطری برای حکومت ولایت فقیه ندارد و هنوز دو روز بیشتر از ریاستش نگذشته بود که به ولی فقیه نامه فدایت شوم نوشت و بعد که مردم در تظاهرات سال ٨٨ شعار دادند که "اوباما، یا با اونا یا با ما" با صدای بلند اعلام کرد که نخیر دولت من در کنار "اونا" ایستاده است. رئیس جمهور اوباما در حالی که لبخند ملیحی بر لب داشت سرکوب جوانان آزادیخواه ایران را تماشا میکرد. ولی مگر وزارت اطلاعات و پاسداران ریش تراشیده و توده ای-اکثریتی های مدل جدید رضایت میدادند. ولی فقیه ارتجاع اعلام کرد که این جناب اوباما در زیر دستکش مخملیش مشت چدنی دارد و در نتیجه "خطر حمله نظامی آمریکا جدیست، متحد شویم". در سایتهای افراد بی نام و بد نام که عموما هم مستقل و هم منفرد هستند هم صدها مقاله منتشر شد در مورد خطر جدی حمله نظامی آمریکا و ضرورت "همه با هم" ومماشات و ساخت و پاخت با رژیم ولایت فقیه برای جلوگیری از جنگ. در دوران ریاست اوباما هم نه تنها جنگی نشد بلکه اوباما برای جلوگیری از "خطر جدی حمله خودش" دست پاسداران وحشی رژیم ولایت فقیه را باز گذاشت تا مردم بیگناه سوریه را به خاک و خون بکشند و در منطقه هر جنایتی میخواهند بکنند و میلیونها دلار پول نقد را هم سوار هواپیما کرد و مستقیم به بیت ولی فقیه فرستاد تا برای حزب الله لبنان و حشد شعبی عراق و حوثی های یمن و حماس اسلحه و مهمات بخرد.
 از ریاست جمهوری دونالد ترامپ دو هفته گذشته است و ابواب جمعی ولایت فقیه در خارج از کشور به رسم ٤٠ سال گذشته، فریاد "خطر حمله نظامی امریکا جدیست" و "همه با هم" علیه خطر جنگ سر داده اند.
خامنه ای و رژیمش چنان بی آبروست که اجبارا خودش را پشت سر بی بی سی و رادیو فردا و صدها سایت بی نام و بدنام دیگر پنهان میکند. ولی پیام همه اینها یکی هست "خطر حمله نظامی امریکا جدیست، همه با هم متحد شویم و ضد انقلاب را به وزارت اطلاعات معرفی کنیم"
رژیم ولایت فقیه چهل سال است که به دلیل "خطر حمله نظامی امریکا" به غارت و سرکوب مردم ایران مشغول است و مشتی مزدور بدنام و بی ابرو سالهاست که به اسم صلح طلبی به همدستی و همکاری با این رژیم جنایتکار مشغولند. مزدوران و پادوهای خرده پای رژیم ولایت فقیه باید بدانند که دوره "هرچه فریاد دارید سر امریکا بزنید" خمینی دجال سپری شده است.
مردم ایران امروز یک صدا علیه حکومت قرون وسطایی آخوندها فریاد میزنند.
 رژیم ولایت فقیه عامل اصلی جنگ و کشتار و بزرگترین خطر علیه صلح در منطقه است. رژیم ولایت فقیه عامل فقر و فساد و زندان و شکنجه است.
 امروز هر کس که واقعا صلح طلب باشد، هرکس که آرزومند آزادی و سربلندی مردم ایان باشد، هرکس که خواهان اسایش و امنیت برای مردم منطقه باشد همه فریادهایش را علیه حکومت پلید آخوندی میزند