Samstag, 4. August 2018

بالا گرفتن شعله‌های قیام و اعتراف‌های زبونانه دشمن

رأس مثلث قیام که خامنه‌ای پس از قیام دیماه گذشته، قیام را نتیجه عملکرد آن عنوان کرد، این بار چنان بارز بود که سردمداران و مهره‌های ریز و درشت نظام با بیانهای مختلف از آن سخن گفتند و ابراز وحشت کردند. آنها البته هنوز در تبلیغات رسمی خود از کانونهای شورشی اسم نمی‌برند؛ اما با نام بردن از مجاهدین به‌وضوح به نقش کانونهای شورشی در سمت دادن و رادیکالیزه کردن حرکتهای اعتراضی و جاری کردن شعارهای ساختار شکنانه سوزوگداز کردند.
‌هادی پژوهش جهرمی معاون استاندار فارس گفت:‌ «شعارهای مطرح شده در تجمع روز سه‌شنبه شیراز ساختارشکنانه بود و ربطی به گرانی نداشت. برخی افراد به اسم گرانی شعارهای ساختارشکنانه هدایت شده‌ای را سر دادند».
او افزود:‌ «اپوزیسیون خارج از کشور... در پی ایجاد فضای ناامنی در ایران هستند. بسیاری از این اعتراضها از بیرون هدایت‌ شده است و در این تجمعات افراد خاصی حضور می‌یابند و برخی افرادی که در خیابانها ناآرامی ایجاد می‌کنند با هدف‌ هنجارشکنی در این اعتراضات شرکت می‌کنند».
و یکی از آخوندهای مجلس ارتجاع به نام سالٍک گفت: «(مجاهدین) بر روی اعتراضات موج سواری می‌کنند... اعتراض به‌حق مردم و موج سواری (مجاهدین) باید از هم جدا شود».
هراس از قیام و شعله‌های خاموشی ناپذیر آن چنان بود که مراجع حکومتی و دست‌نشانده خامنه‌ای را هم به صحنه کشاند. آنها طبق معمول سنواتی روضه دخالت بیگانه خواندند. از جمله آخوند مکارم با وحشت گفت: «آنها که از خارج مردم را به آشوب دعوت می‌کنند، دشمنان قسم خورده ملت ایرانند و تشنه خون ما می‌باشند، هرگز نباید به شیطنت‌های آنها توجه کرد». مکارم شیرازی که خود سلطان شکر وخویشانش از غارتگران به‌نام هستند، به قوه قضاییه انتقاد کرد که چرا با شجاعت و سرعت با مفسدان اقتصادی برخورد نمی‌کند؟ آخوند مکارم پیشنهاد کرد که:‌ «اگر ده، بیست نفر از آنها با محاکمه سریع، یعنی حداکثر در یکی دو ماه، نه چند سال، محاکمه کنند و اموالشان مصادره و به اشد مجازات، مجازات شوند، اوضاع عوض می‌شود».
روز ۱۱مرداد خبرگزاریهای حکومتی اظهارات وزیر کشور آخوند روحانی را انعکاس دادند. رحمانی فضلی در اجلاس سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداران رژیم که به‌منظور چاره‌جویی در برابر قیام مردم گرد آمده بودند با ابراز وحشت از شعله کشیدن قیام گفت: «دشمن در سه سطح با جمهوری اسلامی ایران در حال مقابله است: سطح اول تهدیدات نظامی، سطح دوم تحریم‌های اقتصادی و سطح سوم ایجاد تنشها و نارضایتی اجتماعی است که از نظر ما سطح سوم یعنی ایجاد تنشهای اجتماعی هدف اول دشمن است».
مرتضی مبلغ معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت خاتمی هم در روز ۱۱مرداد، در وحشت از قیام به صحنه آمد و گفت: «از یک‌طرف جامعه در شرایط انتقادی قرار دارد و از طرفی هم مردم مستعد اعتراضند». وی شرایط فعلی جامعه را ملتهب و فضای سیاسی را حاد دانست و گفت: «در هر اعتراضی، عواملی می‌خواهند از این فضا بهره‌برداری کنند».
در همین روز ۱۱مرداد، تلویزیون رژیم که تا کنون اساساً درباره دور اخیر قیام سکوت کرده و هیچ صحنه‌یی از آن را نشان نداده، به‌طور خنده‌دار و احمقانه‌یی از آرامش شهرهای مختلف در روز گذشته و به پیک‌نیکرفتن و تفریح مردم در اصفهان و برخی شهرهای دیگر خبر داد و مدعی شد تنها در دو  سه شهر آن‌هم در یک خیابان «تعداد معدودی» جمع شده و از اینها «برخی» شعارهای سیاسی داده‌اند.
اما رسانه‌‌های مکتوب رژیم داستان دیگری دارند. آنها به روش «اسمش را نبر» به مجاهدین اشاره می‌کنند. از جمله روزنامه‌ حکومتی نصف جهان در روز ۱۱مرداد نوشت: «همواره در بین مردم معترض عناصری وجود دارند که مأموریت آنها هدایت اعتراضات به سمت اغتشاش و خشونت است». این روزنامه حکومتی با اشاره به حضور عناصر مجاهدین در قیام دیماه نوشت: «که اعتراضات به حقی را که نسبت به شرایط تورم و بیکاری و وضعیت خانواده‌ها شکل گرفته بود تبدیل به آشوب کرد».
برخلاف ادعاهای تلویزیون آخوندی که قیام در شهرهای اهواز و شیراز و اصفهان و کرج و اشتهارد و قهدریجان و... را با کوچک‌نمایی به تظاهرات در «یک خیابان دو سه شهر توسط عده‌یی معدود» خلاصه کرده بود، روزنامه حکومتی نصف جهان با وحشت می‌افزاید: «اکنون اعتراضات مردم نسبت به شرایط اقتصادی در برخی شهرهای کشور از جمله کرج، شیراز و اصفهان مجدداً از وضعیت عادی خارج شده است». نصف جهان سپس نسبت به نتیجه سانسور اخبار قیام توسط رسانه‌های رسمی حکومتی افزوده است: «سکوت رسانه‌یی داخلی این فرصت را به رسانه‌های خارجی و بعضاً معاند نظام داده تا بتوانند صدای معترضان و برخی آشوبگران را با هدف تحریک و ضربه زدن به اصل نظام به‌خوبی مدیریت کنند».
خبرگزاری سپاه پاسداران هم در مورد تظاهرات شیراز نوشت: «کم‌کم شعار‌ها با هدایت برخی افراد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و سیاسی شد؛ شعار‌های «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»... در میان صدای دست و سوت عده‌یی به گوش می‌رسید». بر عکس خبرگزاری سپاه پاسداران که نوشت برخی و گروه کوچکی شعار ساختار شکنانه می‌دادند خبرگزاری حکومتی ایرنا از همین تظاهرات گزارش داد که « بیشتر، شعارهای ساختار شکنانه سر می‌دادند».
آنچه را رسانه‌های حکومتی به صراحت اسم نبرده‌اند «کانونهای شورشی» است. که البته وزارت بدنام اطلاعات لاعلاج به آن اذعان کرده و در کلیپی که در کانال‌های اینترنتی منتشر کرده مشخص کرده که  این همان میلیشیای سال ۱۳۵۸ است که مسعود رجوی تشکیل داد.
به این ترتیب می‌بینیم که آنچه که خامنه‌ای به‌عنوان «رأس قیام» از آن اسم برد با آنچه که رحمانی فضلی به نام «سطح سوم یعنی ایجاد تنشهای اجتماعی» از آن ابراز وحشت کرد اکنون دارند در هم ضرب می‌شوند.

مسعود رجوی: مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش


Donnerstag, 22. Februar 2018

قیام ایران---بیانیه‌ سایت مجذوبان نور

بیانیه‌ سایت مجذوبان نور : برنامه‌ریزان امنیتی کشور رفتارشان به‌گونه‌یی نباشد که جامعهٴ درویشی را از مشی صلح‌طلبانه پشیمان نمایند
سایت مجذوبان نور وابسته به دارویش درباره درگیرهای روز سه‌شنبه اول اسفند دراویش با مآموران سرکوبگر انتظامی طی بیانیه‌یی ازجمله اعلام کرد اقدامات خشونت‌آمیز و به‌کار بردن سلاح از سوی ضابطین دادگستری و برخورد قهرآمیز و حمله به جمع دراویش و ضرب ‌و شتم شدید و توهین و فحاشی به آنها در حین بازداشت، انتساب اتهامات بی‌پایه و اساس به دستگیرشدگان، بی‌رحمی و رفتار قلدرمآبانه و شقاوت بیش از حد؛ هشدار و زنگ خطری‌ست برای دولتمردان کشور و جامعه درویشی... برنامه‌ریزان امنیتی کشور باید به این نکته توجه نمایند که رفتارشان به‌گونه‌یی نباشد که جامعه درویشی را از مشی صلح‌طلبانه پشیمان نمایند و به اجبار آنها را وادار به واکنش‌هایی نمایند که با اصول اعتقادی آنها در تعارض است.... بر اساس آموزه‌های درویشی همه‌‌ی درویشان از هر گونه تنش و ایجاد بحران در جامعه پرهیز می‌کنند اما این بدان معنا نیست که حقوق حقه‌ی خود را نادیده بگیرند.



Bild könnte enthalten: eine oder mehrere Personen, Personen, die stehen, Nacht und im Freien



برگرفته ازسایت سازمان مجاهدین خلق ایران


چرا سرنگونی نظام ولایت فقیه قطعی است؟



این روزها مهره‌‌ها ورسانه‌‌های حکومت آخوندی نسبت به سرنوشت شوم و سرنگونی آن به همدیگر هشدار می‌‌دهند و توصیه می‌کنند که باید باندها و سران این حاکمیت ”صدای مردم“ را بشنوند.
آنان به بیانهای گوناگون و به‌‌مناسبتهای مختلف به این واقعیت اذعان می‌کنند که وضعیت موجود، هم برای نظام و هم برای مردم غیرقابل ادامه است. زیرا مردم قیام‌کننده تمامی فرصتها را برای رژیم سوزانده  و ناقوس سرنگونی آن را به صدا درآورده‌اند.
بسیاری از آنان نسبت به سرنگونی آن‌چنان هراسان هستند و بعضاً نیز آن‌چنان آن را قطعی می‌دانند که آخوندی هم مانند آخوند احمد جنتی رئیس خبرگان ارتجاع وحشت خودش را این چنین ابراز می‌کند: ”وقتی فاصله طبقاتی زیاد باشد فقرا در خیابان راه می‌افتند و سر و صدا کرده و نمی‌توانند زندگی را تحمل کنند. ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که صدای کسی در نیاید. باید صدای آنها هم بلند باشد اما طبق موازین قانونی باید اعتراض کنند.“
رئیس خبرگان آخوندی همچنین گفت ”امروز مسأله براندازی اسلام و نظام مطرح است و باید این توطئه‌‌ها را برطرف کرد.“
وی با ابراز نگرانی نسبت به چنین سرنوشت شومی اظهار داشت: ”البته من نگران سال آینده هستم که چه اتفاقاتی خواهد افتاد چون باید احتمالات را بررسی کرد و مدنظر قرار داد“ (خبرگزاری ایرنا 16بهمن 96)
اکنون سؤال این است که زیرساخت سرنگونی چیست و به عبارت دیگر چه شرایطی به‌وجود آمده است که سرنگونی را در چشم‌انداز قرارداده است؟
 واقعیت این است که  رژیم ولایت فقیه با هیچ شاخصی از شاخصهایی که امکان استمرار بقای یک حکومت را تضمین می‌کند، هم‌خوانی و امکان استمرار بقا ندارد.
کافی است توجه کنیم  به شرایطی که در حال حاضر در آن قرار گرفته است، شرایط سهمگینی که در بسیاری از موارد وجود هر یک از آنها برای ساقط کردن یک حاکمیت کافی بوده، و این امر نیز در گوشه و کنار جهان بسیار اتفاق افتاده است. 
ازجمله این شرایط وجود لشکر خشمگین و ده میلیونی بیکاران، انبوه توده‌های گرسنه، بی‌خانمانها، حاشیه نشینان، کارتن خوابها و... هستند که وقتی آنها به حرکت در می‌آیند قطعاً آثاری از این رژیم را به جا نمی‌گذارند.
مورد دیگر   مال غارت‌شدگانی  هستند که اموالشان توسط عناصر و نهادهای تحت حمایت سران رژیم چپاول شده است.  رژیم قادر به جلب رضایت آنها نیست و به این دلیل آنها روزمره  بر گرفتن حق‌شان پافشاری می‌کنند و روز به روز نیز شعارهایشان رادیکال‌تر می‌شود.
موضوع دیگر گرانی سرسام آوری است که هربار با رشد تصاعدی چون جرقه‌ای بر باروت خشم مردم علیه حاکمیت فاسد آخوندی عمل می‌کند.
 بحران میلیون ها بازنشسته کارگر، فرهنگی و کارمند با حقوقهای عقب‌افتاده نیز بحران دیگری از بحرانهای بی‌حد و حصری است که گلوی آن را می‌فشارد.
 بحرانهای شوکه‌کننده‌ای چون آلودگی هوا، خشک شدن دریاچه‌‌ها، رودخانه‌ها و آسیبهای زیست محیطی که ریشه در فساد حکومتی دارد و...  که همه و همه به مثابه  هیزم های قوی برای افروخته شدن شعله‌های قیام و سرنگونی رژیم عمل می‌کنند.
اضافه بر این  موارد عوامل دیگری نیز وجود دارد که عملکرد شان  به روند سرنگونی آن کمک شایانی می‌کنند.
ازجمله آنها جنگ قدرت اوج گیرنده در بالاترین نقطه است که شکاف عمیق و غیرقابل ترمیمی را در راس  و در بین جناج های مختلف ایجاد کرده است.
شکستن طلسم و تابوی مرگ بر خامنه‌ای که حتی توسط کودکان نیز تکرارمی‌شود، برانگیختگی تمامی خاورمیانه و کشورهای عربی علیه دخالتهای آخوندها در منطقه، زهرخوران اتمی که خامنه‌ای را بسیار ضعیف کرده و برجام های بعدی را نیز در تقدیر قرارداده است، بیماری خامنه‌ای و بحران جانشینی او که منجر به تشدید درگیریها در رأس حاکمیت خواهد شد و...
واز همه مهمتر وجود یک آلترناتیو مصمم و متشکل و سازمان‌یافته است که بعد از هجرت بزرگ از عراق با کسب آمادگیهای حداکثر می‌تواند پاسخ واقعی و عملی برای جایگزینی این رژیم ارائه کرده است .
 و در نهایت این‌که رژیم برای هیچ‌یک از بحرانهای داخلی  و خارجی ذکر شده هیچ راه‌‌حلی ندارد، به‌‌دلیل همه این عوامل باید گفت سرنگونی آن قطعی است.  قیام مردمی در تقدیر و سرنگونی آن  نیز در راه است.