Montag, 11. April 2011

راستی‌ چرا اشرف؟



 

 

دکتر منشور وارسته - راستی‌ چرا اشرف؟

یک‌شنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ / ۱۰ آوریل ۲۰۱۱
AddThis Social Bookmark Button
به تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، به‌ دستور مالکی نخستوزیر عراق، اشرف مورد هجوم ناجوانمردانه قرار گرفت، و بیش از ۳۳ نفر از مجاهدین مستقر در اشرف جان خود را فدیه آزادی مردم ایران نمودند.سوال مشخص این است که چرا در این دوران رژیم و ایادی آن در عراق دست به چنین جنایتی میزنند. برای روشنگری ابتدا مروری می‌کنیم بر جایگاه ژئوپلیتیک اشرف در منطقه:
شورای ملی‌ مقاومت ازروز آغاز مقاومت قهر آمیز علیه نظام استبداد دینی با هدف سرنگونی ارتجاع حاکم و به منظور احقاق حقوق پایمال شده مردم ایران در حصول به دموکراسی و مردم سالاری پارادایم سیاستهای خود را با درنظر گرفتن منافع ملت ایران ترسیم نموده است. با عنایت به چنین دیدگاهی از هر ریسکی‌ حتی تحمل سنگین ترین هزینه فروگزاری نکرده است. هر دشنام و اتهام از سوی دشمنان منافع و مصالح ایران را تحمل کرده و در عین حال مسیر پر خطر و پر مسئولیت و دور از تنزه طلبی را طی‌ کرده است. . حضور ارتش آزادیبخش ملی در خاک عراق در نواحی مرزهای ایران محصول این طرز تفکر و تحلیل می باشد. اکنون که گذشته را مرور می کنیم به خوبی در می یابیم که حضور رزمندگان ارتش آزادیبخش در جوار خاک میهن و مبارزات آزادیخواهانه آنها برای رهایی مردم ایران مهمترین عاملی بود که خمینی را واداشت تا جام زهر را سر بکشد و به جنگ ضد مردمی و ضد ایرانی با عراق خاتمه بدهد. به همین اعتبار در خارج از ایران نیز شورای ملی مقاومت ایران تلاش دارد همواره مانع افزایش نفوذ رژیم در جهان که در تضاد با مدنیت معاصر است بشود. این مهم چه به صورت افشای پروژه های اتمی رژیم، چه در افشای نقض مستمر حقوق بشر در ایران و چه در زمینه صدور تروریسم و بنیادگرایی خود را بیان کرده است. پارادایم رفتار (الگوی رفتار) رزمندگان مستقر در شهر اشرف نیز مبتنی بر این اصول و راه کارها بوده و ایستادگی در مقابل هجوم آخوندها و عناصر وابسته به آنها در خاک عراق را در راستای پرنسیپ مبارزاتی علیه ایلقار آخوندی ارزیابی می شود. در تبیین جایگاه اشرف در ژئوپولیتیک منطقه به سه مولفه بر می خوریم:
۱ – مجاورت:
 به دلیل حضور رزمندگان ارتش آزادیبخش در عراق، اشرف مهمترین سد نفوذ رژیم و جدیترین مانع استیلای آخوندها بر عراق است. مهمترین شاهد این مدعا نیز توطئه ها و مواضعی است که رژیم در قبال اشرف اتخاذ کرده است. خامنه ای در مقام خودخوانده رهبر شیعیان جهان تمامی پرده ها را کنار زده و بدون رعایت عرف دیپلوماسی در دیدار با جلال طالبانی رئیس جمهور عراق در تاریخ دهم اسفند هشتاد و هفت، مصرانه از وی می خواهد آنچه را که "توافقنامه دوجانبه در خصوص اخراج مجاهدین خلق" از عراق خواند، عمل کند
آسوشیتدپرس به تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۸۸ در گزارشی در مورد شهر اشرف می نویسد "رژیم ایران سالهاست برای بستن شهر اشرف فشار آورده است. اما این موضوع بعد از انتقال حفاظت قرارگاه به نیروی عراقی در اول ژانویه ۲۰۰۹ در چارچوب قرارداد امنیتی عراق و آمریکا در صدر امور قرار گرفته است."
حضور صف متحد و یکپارچه رزمندگان اشرف در کنار مرز ایران و پایداری آنها طی این سالها امید بخش مردم ایران در مبارزه علیه استبداد دینی محسوب میشود. از این منظر است که شاهد سرآسیمگی و وحشت رژیم از فروپاشی خود در قبال استواری اشرف هستیم. اشتباه محاسبه رژیم در این است که هنوز به این حقیقت آشکار پی نبرده است که این مجاهدین در هرگوشه ای از جهان هم که باشند همواره تهدید موجودیت رژیم محسوب می شوند.
۲ – اشتراکات:
رزمندگان مستقر در اشرف نمادهای انسانهای برجسته و آزادیخواهی هستند که برای محو استبداد دینی در شرایط بسیار سخت قبول مسئولیت کرده و درواقع تاریخ حیات معاصر ایران و منطقه را رقم می زنند. جایگاه اشرف در ژئوپولیتیک منطقه را نباید از منظر یک مکان در خاک کشوری دیگر بررسی کرد و بلکه بایستی در چارچوب مبارزه آزادیبخش برای رهایی ملتی تحت ستم که سالهاست در پس پرده تزویر دین در اسارت به سر می برد بررسی نمود. اشرف محصول مبارزه ایست که از ابتدای نهضت مشروطه خواهی سنگ بنای آن توسط مجاهدین تبریز نهاده شد. این جنبش در طی دو دهه حضورش در عراق به دلیل ظرفیت بالای فرهنگ مسامحه سیاسی، توان ارتقاء مناسبات و روابط با اقوام و مذاهب گوناگون در عراق را دارد. از طرفی به دلیل تجربه مبارزه علیه رژیم آخوندی نقطه ثقل نیروهای دموکراتیک و سکولار در عراق محسوب می شود. چرا که آنها نیز اکنون درگیر مبارزه با ارتجاع و بنیادگرایی در کشور خود هستند. در این رابطه حمایت احزاب و نیروهای ترقیخواه عراقی از اشرف و مجاهدین بهترین شاهد است.
۳ – قابلیتها:
توانمندی و قدرت انطباق با شرایط سخت و تبدیل این شرایط به نقطه اتکاء جنبش بالانده، تحسین ناظران بین المللی را برانگیخته است. بطوریکه آسوشیتدپرس در تاریخ هفتم آوریل ۲۰۰۹ گزارش کرده:
"مجاهدین اشرف را از یک صحرای خشک در قلب استان آشوب زده دیالی و در پنجاه مایلی مرز ایران به یک سرزمین با باغهای بخوبی نگهداری شده و نهرهای آب و درختان خرما در کنار خیابانهای خط کشی شده تغییر داده اند."
حمایت هزاران شخصیت سیاسی و نمایندگان پارلمانهای کشورهای غربی از اشرف و موقعیت حقیقی و حقوقی آن در عراق تاکیدی است بر قابلیتهایی که اشرف طی این مدت از خود به جهانیان عرض نموده است.
با ذکر این مقدمه پاسخ به سوال اصلی‌ بهتر روشن میشود. در شرایطی که  شعله‌های انقلاب دمکراتیک و سکولاریست نقشه جقرافیای سیاسی   خاورمیانه بزرگ را دگرگون کرده است، و موج تغیبرات سیاسی از شمال آفریقا تا خلیج فارس را در بر گرفته است، و در شرایطی که مهمترین متحد استراتژیک رژیم در منطقه زیر فشار مردم سوریه نفسهای واپسین خود را می کشد، و در شرایطی که نسل جوان ایران با شور و اشتیاق به مقابله با استبداد دینی در ایران پرچم مبارزه را به اهتزاز در آورده اند،  و در شرایطی که حقانیت مقاومت اشرف و اشرفیان در پهنه جهان وارد فاز نوینی میشود، و سیاست مداران آمریکا و اروپا، در تحسین این جنبش صف آرایی کرده اند.
 طبیعیست که دشمن مصالح مردم ایران به هر نیرنگی متوسل شوند. آینده نه چندان دور روشن میشود که حامیان میز مماشات چه قول‌های دریافت کرده اند. فرض آنکه نیروهای آمریکا در عراق بایستی تمدید شوند و دولت آمریکا نیز تمایل دارد که برای مدتی‌ دیگر حضور نظامی خود را در عراق تمدید کند. فرصتی است مغتنم تا مالکی پیرو دستورات رژیم از آمریکا وجه المصالحه مقاومت در اشرف را مطالبه کند.
 اما در ورای هر دسیسه، این جنبش ماندگار و پر صلابت، مسیر پر شکوه آزادی مردم ایران را طی‌ می‌کند و از پرداخت حد اکثر ومتحمّلشدن شهادت قهرمانان اشرف، آن را باکی نیست.  مگر میشود اسطوره‌های شرف و آزادی ملتی با اصالت را توسط مزدوران رژیم در عراق  در هر لباس و مقامی را محو و نابود کرد. اسطوره‌هایی که‌در کالبد هر ایرانی‌ وطن پرستی‌ روح استقامت، شجاعت، ایمان به پیروزی، و فدای حد اکثر، نور امید را در قلب ملت ایران روشن نگاه داشته اند. گوهر‌های بی‌ بدیلی که در مقابل هجوم دشمن در یک جنگ نا برابر و بی‌ سلاح ولی‌ مجهز به آرمان فدا و عشق به ملت ایران فریاد بیا بیا سر میدهند، و با استواری در مقابل دشمن پایدار ایستاده اند.
 ایلغار آخوندی در مقابل این روح آرمانگرا چه میتواند بکند که نکرده است و همواره مغلوب شده است . وجدانهای بیدار در جهان تشخیص میدهند که تاکتیک خمینی/مالکی، در حمله به اشرف یک حرکت ضدّ ارزش و یک اقدام تروریستی است. بنا بر این حمله به انسانهای بیگناه و بی‌ دفاع، اقدام سهوی نیست، بلکه مبتنی‌ است بر استراتژی مشخصی‌ که به منظور نابودی اشرف صورت گرفته است.لذا ماهیت تروریستی دارد.قلب مساله نیز همین است.
وانگهی وقتی رژیم آخوندی در راسّ تروریسم دولتی در جهان قرار دارد، طبیعی ست که از دست نشانده آن در عراق که ربطی‌ به مردم شریف عراق ندارد و در واقع مردم عراق قربانی این نظام اند، چه انتظاری می‌توان داشت.
بهترین مصداق اقدام تروریستی مالکی، بر پایه بسیاری از گزارش‌های کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو از مرزهای جنگ جوانمردانه و هنجارمند بیرون است.برای نمونه در جائیکه بیشترین افراد در آنجا زندگی‌ میکنند، بر پایه بند ۲ ماده ۵۱ پروتکل یکم پیوست به کنوانسیون‌های ژنو "اعمال تهدید‌های خشونت آمیز که منظور اصلی‌ آن ایجاد وحشت در بین سکنه‌ غیر نظامی باشد ممنوع است.".  بر همین سیاق همینطور اگر دولتی در یورش گسترده به سکونت گاه  شهروندان (اشرف بطور مثال)، را بکشد، یا زخمی کند، یا دارایی‌های آنهارا از میان بردارد، جنایت جنگیست و رفتارش تروریستی است.
چه بد بحال شب پرستان که از سرنوشت مستبدین در جهان درس نمیگیرند.  رزمندگان قهرمان در اشرف با نثار خون خود نهال  آزادی را تنومند و استوارتر از همیشه  زنده نگاه می‌دارند. با درود به تک تک رزمندگان در اشرف، و با درود  به شهدای جاودان در اشرف، که نام نیک‌ آنها در برگ زرین مبارزات مردم ایران نقش برجسته ای خواهد داشت.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen