Montag, 13. Juni 2011

در پاسخ مقاله علی ناظر در مورد گردهمایی 18ژوئن





احسان آیت اللهی
جناب آقای ناظر،
مقاله ی شما در مورد گردهمایی 18 ژوئن و استفاده تبلیغاتی رژیم از آن*، مرا بر آن داشت که نکاتی را از دید شخصی خودم و نه به نمایندگی از مجاهدین، گوشزد کنم.

1- شما در ابتدای مقاله فراگیر بودن تجمع را با این جمله که "مجاهدین و هواداران آنها مشغول تدارک دیدن برای گردهمایی سالیانه خود هستند" انکار می کنید، سپس براي شركت نكردن در اين گردهمايي براي اينكه به قول شما "به جيب مجاهدين نريزد" تبليغ مي كنيد و در آخر منت سر برگزاركنندگان مي گذاريد كه با اين همه مي خواهيد شركت كنيد! من که دقیقا منظور شما را متوجه نشدم.

2- اینکه بر تعداد شرکت کنندگان در سالهای گذشته سال به سال افزوده شده، با توجه به حوادث اشرف، انتخابات ایران، تظاهرات سراسری پس ازانتخابات، رادیکالیزه شدن شعارها و دلسردی روزافزون مردم از اصلاحطلبان، امری است کاملا طبیعی. این طعنه که اعلام افزایش ده تا بیست درصدی تعداد از روی سنت عددسازی است و نه از روی آمار، کم لطفی است.
شما خودتان تعداد شرکت کنندگان پارسال را چند نفر تخمین می زنید؟
و آیا می توانید آمار ارائه شده را با دلیل و مدرک رد کنید؟

3- چرا حرف در دهان خانم رجوی می گذارید؟ عین جمله ای که گفتند و خودتان هم نقل کردید چنین است:
"در این بیانیه ها، منتخبین بیش از یک میلیارد نفر از مردم دنیا به پیشواز آزادی و دمکراسی در ایران آمده اند".
مسلم است که تعداد کسانی که در مورد اشرف و مجاهدین اطلاع دارند، چه برسد به اینکه حامی "خط و خطوط مجاهدین" باشند، کمتر از یک میلیارد نفر است.
اصلا می توان مدعی شد تعداد کسانی که می دانند رئیس جمهور ایران کیست کمتر از یک میلیارد نفر است!
ولی در دمکراسی غیرمستقیم، فرض بر این است که نماینده ی منتخب، به نیابت از کسانی که به او رای داده اند،
موضعی می گیرد.
در اینکه این جمله جنبه ی تبلیغاتی هم دارد شکی نیست، ولی چرا که نه؟
به هر حال مسئولین و هواداران مجاهدین زحمات زیادی متحمل شده اند تا این امضاها را جمع آوری کنند،
چرا نباید با آن پُز بدهند؟ نوش جانشان!

4- شما از یک طرف از مسئولین ایراد می گیرید که چرا به هواداران یا هوادارنمایان "آموزش" کافی نمی دهند،
از طرف دیگر، از "پیگیریهای بعد از گردهمآیی"، تلاش برای جذب این "نیرو"ها و "برقراری ارتباط به مناسبتهای گوناگون"
، گله مندید. البته که آن هموطن که "از ظن خود شد یار ما وز درون ما نجست اسرار ما" به دنبال آموزش جدی از سوی
مسئولین سطح بالا نیست و دنبال "کار و زندگی" روزمره است.
سازمان نمی تواند مسئول نظرات بعضا سطحی این گونه افراد باشد.
و البته که این افراد در هر جناح فکری یافت می شوند. همه که تحصیلکرده و روشنفکر و اهل مناظره جدی نیستند!

5- سه گزینه ای که اشاره کرده اید کاملا صحیح اند: می شود مخالف رژیم بود و موافق مجاهدین، یا مخالف هر دو،
یا موافق رژیم و مخالف مجاهدین. مسلما کسی که مخالف (و نه منتقد) مجاهدین باشد،
در برنامه ای که سخنران اصلی آن مریم رجوی است شرکت نخواهد کرد و دعوت کردن از او کاری بسا بیهوده است.
کسی که از پیش هیچ اعتمادی به راننده نداشته باشد، سوار اتوبوس هم نخواهد شد.
البته که تلاش باید در راستای جلب باشد، ولی قرار هم نیست کسی با اکراه در این برنامه ها شرکت کند.
اگر مخالفی را بتوان متقاعد کرد تا برای هدف مشترک یعنی سرنگونی، عجالتا دست از مخالفت بردارد، بحث دیگری است.
ولی گویا شما توقع دارید مجاهدین از برخی مواضع اصولی کوتاه بیایند تا مخاطبین جدیدی را جلب کنند که منطقی نیست.
ناگفته نماند در چنین صورتی بسیاری از هواداران قدیمی خود را از دست خواهند داد.

6- شعار "کس نخارد پشت من ..." نه نتیجه ی تضعیف پایگاه مردمی است چنان که شما گمان می کنید،
بلکه به معنای عدم وابستگی به این یا آن دولت خارجی است.

7- در پایان، من هم مثل شما با انگ جاسوس و مزدور زدن به این و آن مخالفم.
ولی کسی که می خواهد از موضع مجاهدین مطلع شود، به کامنتهای این یا آن هوادار بددهن اعتنایی نمی کند وبه منابع دست اول (اطلاعیه های سازمان، سخنرانی های مسعود و مریم رجوی ...) رجوع می کند.
به شما هم پیشنهاد می کنم به کامنتهای سطحی اعتنا نکنید.
نوشته طولانی شد. به امید بهروزی
احسان آیت اللهی

پاورقی:
مقاله علی ناظر تحت عنوان گردهمایی 18 ژوئن چند روز پیش در سایت ایران دیدبان منتشر شد.
بلافاصله سایت ایران دیدبان و به تبع آن دیگر سایتهای متعلق به وزارت اطلاعات در مطلبی تحت عنوان "پیشنهاد جمع آوری چماقداران برای جذب نیرو" بخشهایی از مقاله ی علی ناظر را منتشر کردند

 لینک به دیدگاه:
http://didgah.net/khabarMaghalehMatnKamel.php?id=25725

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen