یکشنبه، ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ / ۰۶ مارس ۲۰۱۱

امسال در حالی به روزِ جهانیِ زن نزدیک میشویم، که زنان ِ خاورمیانه با مبارزه فداکارانه ، علیه رژیمهای دیکتاتوری، تلاش برای کسبِ آزادی و برابری را به اوج رساندهاند.
شکوفاییِ این جنبشها، حیاتیترین نیازهای به مُحاق رفته جوامعِ ما را احیا میکند، که عبارتند از: برابریِ زنان، حقوق بشر، و آزادی و دمکراسی.
مطابقِ تجربه ایران ِ تحتِ حاکمیتِ بنیادگرایان، زنان، هدفِ اصلیِ سرکوباند.
در نتیجه، یک انرژیِ مبارزاتیِ سرشار، در آنها ایجاد میشود که از زنان، نیروی تغییر میسازد.
بر این اساس میگوییم در میان عواملِ متعددی که فرارسیدن ِ بهارِ آزادیِ ایران را حتمی کرده است، عاملِ تعیینکننده؛ ظرفیتِ شکافنده و تغییردهنده زنان است.
درکِ این حقیقت به سادگی با مراجعه به تاریخچه مبارزه زنان ِ ایران در برابرِ دو دیکتاتوری امکان پذیر است:
جامعه ایران با تکیه بر مبارزه سرسختانه زنان،در سه دهه گذشته، پیوسته در برابرِ فاشیسمِ مذهبی ایستادگی کرده است.
در اینمدت؛ دهها هزار زن دلیر در مبارزه با رژیمِ حاکم بر ایران،
شکنجه یا اعدام شدهاند.
همچون حمیرا و بسیاری مانندِ او که زیرشکنجه، جان باختند.
طاهره که پاسداران، دشنه بزرگی در قلبش فرو کردند و او را به یک صخره بلند آویختند.
شیرین و زهرا که در همین ماهها در تهران اعدام شدند.
و ندا سمبلِ اعتراضهای سالِ گذشته که در کفِ خیابانهای تهران با چشمان ِ باز، جان باخت.
همزمان، هزار زن شجاع، سالهاست که اشرف، نقطه امیدِ یک ملتِ اسیر را در سختترین اوضاع رهبری میکنند.
مطابقِ تجربه ارزشمندِ مقاومت ایران، شرکتِ فعالِ زنان در رهبری، ضرورتِ نبردِ همهجانبه علیه بنیادگرایی و دیکتاتوری دینی است.
شکستِ قطعیِ بنیادگرایی ممکن است. اما به دستِ همین زنان.
آنها هستند که چهره جهان را تغییر میدهند.
به خواهرانم در سراسرِ جهان میگویم برای دفاع از شعلههای آزادی که در اشرف زبانه میکشد و در شهرهای ایران امتداد مییابد، بپاخیزید.
شکوفاییِ این جنبشها، حیاتیترین نیازهای به مُحاق رفته جوامعِ ما را احیا میکند، که عبارتند از: برابریِ زنان، حقوق بشر، و آزادی و دمکراسی.
مطابقِ تجربه ایران ِ تحتِ حاکمیتِ بنیادگرایان، زنان، هدفِ اصلیِ سرکوباند.
در نتیجه، یک انرژیِ مبارزاتیِ سرشار، در آنها ایجاد میشود که از زنان، نیروی تغییر میسازد.
بر این اساس میگوییم در میان عواملِ متعددی که فرارسیدن ِ بهارِ آزادیِ ایران را حتمی کرده است، عاملِ تعیینکننده؛ ظرفیتِ شکافنده و تغییردهنده زنان است.
درکِ این حقیقت به سادگی با مراجعه به تاریخچه مبارزه زنان ِ ایران در برابرِ دو دیکتاتوری امکان پذیر است:
جامعه ایران با تکیه بر مبارزه سرسختانه زنان،در سه دهه گذشته، پیوسته در برابرِ فاشیسمِ مذهبی ایستادگی کرده است.
در اینمدت؛ دهها هزار زن دلیر در مبارزه با رژیمِ حاکم بر ایران،
شکنجه یا اعدام شدهاند.
همچون حمیرا و بسیاری مانندِ او که زیرشکنجه، جان باختند.
طاهره که پاسداران، دشنه بزرگی در قلبش فرو کردند و او را به یک صخره بلند آویختند.
شیرین و زهرا که در همین ماهها در تهران اعدام شدند.
و ندا سمبلِ اعتراضهای سالِ گذشته که در کفِ خیابانهای تهران با چشمان ِ باز، جان باخت.
همزمان، هزار زن شجاع، سالهاست که اشرف، نقطه امیدِ یک ملتِ اسیر را در سختترین اوضاع رهبری میکنند.
مطابقِ تجربه ارزشمندِ مقاومت ایران، شرکتِ فعالِ زنان در رهبری، ضرورتِ نبردِ همهجانبه علیه بنیادگرایی و دیکتاتوری دینی است.
شکستِ قطعیِ بنیادگرایی ممکن است. اما به دستِ همین زنان.
آنها هستند که چهره جهان را تغییر میدهند.
به خواهرانم در سراسرِ جهان میگویم برای دفاع از شعلههای آزادی که در اشرف زبانه میکشد و در شهرهای ایران امتداد مییابد، بپاخیزید.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen